A letter from Jun 16, 2022

سلام فاطمه🤍 الان دقیقا ساعت 01:33 خرداد ماه ۱۴۰۱ هست و کرونا تموم شده و من ترم ۲ دبیری ادبیاتم ۲، روز دیگه امتحانامون شروع میشه و من استرس دارم و ذهنم اروم نیست اینم از احوال این روزام بود، گفتم چون دقیقا یک سال دیگه این حرفارو قراره بخونی و ممکنه برات جالب باشه . نامه قبلی رو امشب دیدم دیدم که خدا با رحمتش خواستمو براورده کرده . این روزا داره با تنهایی و بدحالی و افسردگی میگذره ،همش تو اتاقم ،رژیمم و وزنم ۷۲ کیلوعه و شدیدا دوست دارم از بعد امتحانا برم باشگاه نمیدونم میشه و میذارن یا نه ولی خیلی دوست دارم ورزش کنم و وزنم بشه ۵۹ و ی هیکل دخترونه قشنگ داشته باشم امیدوارم خدا کمک کنه تا برسم بهش... راستش امشبم مثل خیلی شبا و روزای دیگه دلم گرفته خیلی تنهام .. خیلی خیلی زیاد امسال خیلی سعی کردم عشق و تجربه کنم ولی نشد و تلخی نصیبم شد .‌خدایا من زیاد دست و پا زدم و خواستم عشق و بچشم ولی نشد ، من از پسش بر نمیومدم ،نتونستم بسازمش خدایا خودت بساز برام،خودت بخواه برام ...تو از دل من خبر داری .. میدونی چی میخوام و چی دوست دادم .. خدایا اینارو با رضایت خودت همسو کن‌‌... و درنهایت باید بگم خدایا تو این ی مورد چشم امیدم واقعاااا به خودته ،به قشنگترین شکل ممکن نصیبم کن لطفا ...و بدون که راضی ام به رضایت تو... تو منو بهتر از خودم بلدی ... خدایا خیلی دوسدارم ماشین بگیرم خیلی مشکلام کمتر میشه واقعا دوستدارم لطفا کمکم کن زود زود قبل شروع سال چهارم دانشگام ماشین بخرم ،،میدونی که جز تو کسی پشتم نیست:) فاطمه ای که تو تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ زندگی میکنی به کدوم این حسرتا و خواسته های الانت رسیدی؟ ۱.عشق خیلی قشنگ ۲.ماشین ۳.باشگاه ۴‌.سازم میخوام راستی😆 خدایا چه بدی چه ندی جات وسط قلبمه ❤️ به امید خودت خدای مهربونم ❤️